ازموج تا اوج

آنچه آمد بر زبانم شعر گونه

ازموج تا اوج

آنچه آمد بر زبانم شعر گونه

خنجر در رگهای نور


او که در محض سیاهی، نور بود   

بانگ حق در گوش ظلم و زور بود

او که در عصر جهالت های نو  

خوار در چشمان قومی کور بود

حنجرش را خرج دینش می نمود   

حرف او برّنده و  مأثور بود

استخوان کفر با حرفش شکست   

شاه سلمان پیش او مقهور بود

شاه وهابی هم آوردش  نبود 

او در این میدان فقط مأمور بود

نقشه  از صهیون و اجرا از سعود 

قاضی وهابیان، مزدور بود

مثل یحیی حرف حق میزد نِمر  

همچو یحیی قاتلش مخمور بود

گرچه صوتش را بریدند از گلو 

       خون پاکش جوششی از نور بود


مهدی قانع پور

94/10/25

 

 

 

 


  • مهدی قانع پور

سعود

صهیون

نمر

نور

وهابی

نظرات  (۱)

سلام ممنون از شعری که در مورد آیت الله نمر نوشتین خیلی عالی بود .چندی وقتیه میام سایتتون ولی چیزی تازه ای نبود خوشحالم که دوباره شروع کردن اجرتون با مهدی زهرا
پاسخ:
سلام
ممنون از نظرتون همینطور از اینکه سر میزنین به وبلاگ.
یا علی.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی